نگاه وحیشناختی به گریستن مهم است، چرا که بنابر نص صریح قرآن «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَیٰ» (نجم/۴۳) پروردگار منشأ گریاندن و خنداندن انسان است. تردیدی نیست که همه چیز مخلوق خالق است، اما «خنده و گریه از نوعی ویژگی برخوردارند که خداوند پیدایش آنها را در وجود انسان به خود منسوب ساخته است و این یعنی خداوند ژرفای انسان و سرِّ سویدای انسان را در اختیار دارد(کتاب «من و جزء من»، دینانی، ص۱۹۶).
زبان، ترجمان عقل و چشمها، ترجمان عشق است، آنجا که اشکی از روی احساس میریزد، عشق حضور دارد و آنچه از آیات قرآن استنباط میشود، تقسیم گریه بر دو بخش است:
الف) گریه راستین شامل گریه رسولان و اولیای الهی (اشک نعمتیافتگان برگزیده و خاشع در برابر آیات الهی)، گریه عالمان(اشک شوق مؤمنان اهل کتاب در پیشگاه خدا)، گریه عارفان(اشک لبریز نصارا، نشان درک حقایق)، گریه مجاهدان(اشک مؤمنان بازمانده از جهاد) و گریه عابدان و عاشقان منتظر (اندوه شدید یعقوب(ع) در فراق انسان کامل)
ب)گریه دروغین شامل گریه کاذبان (اشک تمساح و عذرتراشی برادران یوسف نزد پدر)، گریه منافقان(پیامد ناسازگاری مخالفان با پیامبر(ص) در امر جهاد)، گریه غافلان (اشک پشیمانی راه چاره متکبران مغرور بیخبر).
این دو قسم در موارد هشت گانه ذیل آورده میشود:
۱- گریه رسولان و هدایتیافتگان در حال سجده: کنایه از کمال خضوع و مراد از تلاوت آیات الرحمن، یادآوری شأنی از شئون الهی است، یکی از این شئون میتواند دلربایی آیات الهی(جلال و جمال) برای پیامبران باشد.
۲- گریه صاحبان دانش که علم به آنان از قبل هدیه شده است، شنیدن و دیدن آیات الهی کافی است تا بلندای قامت خویش را بر آستان ذات احدیت خم کرده و به سجده درافتند و با تضرع بر فروتنی خویش بیافزایند و به عبارت امروزین، از شدت خضوع فرش زمین شوند تا آنجا که چانه(ذقن) خود را هم بر خاک بسآیند.
۳- گریه عارفان: در قرآن از گریه شدید و درک حقیقت توسط عالمان اهل کتاب، این گونه یاد شده که «گویا چشمان آنان فرو میریخت». بشارت عیسی(ع) در انجیل به آمدن پیامبری پس از خود به نام «احمد»(صف/۶) با پیامی که نجاشی پادشاه حبشه از حضرت رسول(ص) دریافت کرده بود، شوق زایدالوصفی همراه با اشک و «ندبه» برای منتظران عیسوی به ارمغان داشت.
۴- گریه مجاهدان: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ»(صف/۴). همین واژه «یُحِبُّ» کافی است تا از جهاد بازماندگان، ناله و گریه سر دهند که «مگر من ز آن میان بیرونم ای دوست» (نظامی)
۵- گریه عابدان: گریه در فراق پیامبر آینده (انسان کامل) جنبه عاطفی ـ عبادی داشته و ندای «یَا أَسَفَی»، توسط یعقوب(ع) و تأسف برای محرومیت جامعه از هدایت چنین انسانی، منافاتی با صبر جمیل ندارد. وقتی از امام سجاد(ع) راز گریههایش را پرسیدند، مصائب جانگداز کربلا را بازگو و فرمودند «مرا ملامت نکنید. یعقوب، پس از آن که یک فرزند خود را از دست داد، آنقدر گریست تا از غصه چشمهایش سفید شد، در حالی که یقین به مرگ فرزندش نداشت اما من به چشم خود دیدم که در نیم روز ۱۴ نفر از اهلبیت مرا سر بریدند،...»(بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۹)
۶- گریه کاذبان: تمسک به اشک تمساح جهت توجیه دروغ، مصداق برادرانی است که یوسف صدیق را در چاه تاریکی و جهل خویش افکندند. گریه دروغین، مانند گفتار دروغ، حرام و سیهرویی عاقبت آن است.
۷- گریه منافقان: سر باز زدن از آن چه رضای خداست و بهانهتراشی مضحکانه، نفاقی است که باعث میشـود تا برخی جهاد در راه خدا را به سخره گرفته و با بهانههایی مانند گرما و... از آن فراری باشند، اینجاست که خداوند آتش و گرمای جهنم را شدیدتر میداند و خواهان اندیشه و فهم است.
۸- گریه غافلان: گریه برای دنیا، مُخلّ تندرستی است؛ امّا کیست که نداند، سنگهای ساحل به واسطه موج دریا، صیقل یافتهاند، از همین رو گریه از درک عظمت خداوند، چارهساز متکبران است و قلبهای تیره را صیقل و روح را متعالی میگرداند.
در مجموع باید گفت «گریه موهبتی الهی است» همانطور که در سوره مریم آیه ۵۸ آمده است «إِذَا تُتْلَیٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا» و از همین رو «تَباکی» (به خود حالت گریه گرفتن) توصیه شده است(بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۲). تا همچون سلاحی کارآمد «سِلاَحُهُ الْبُـکَاء» (دعای کمیل)، در جهاد اکبر و جنگِ درون، مقابل شیطان عمل کند.
واژه «بکاء» با مشتقاتش در قرآن هفت مرتبه و واژه «الدمع» دو بار بکار رفته است. همچنین بنابر روایات تمامی چشمها در قیامت گریانند، جز سه چشـم؛ چشمی که در دنیا از خوف خدا بگرید، چشمی که به خاطر نگهبانی در راه خدا بیدار بماند، چشمی که از نگاه حرام خودداری کند.
اشک علاوه بر اینکه از لحاظ فیزیولوژی باعث نرم شدن و خروج مواد سمی از چشـم میشود، روابط میان انسانها را محکمتر میکند(زبان اشکها، کاتلر، ص۳۱). امیرمؤمنان، علی(ع) میفرماید «با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر مُردید برای شما اشک بریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند»(نهج البلاغه/حکمت۱۰).
بنا بر آیات قرآن «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»(شوری/۲۳) دوستی اهلبیت(ع) پاداشی است که رسول رحمت(ص) از پیروان خواسته است. واضح است شرط دوستی، اظهار همدردی در مصیبت و خوشحالی در شادی آن ذوات مقدس و از شعائر الهی است همانطور که در آیه ۳۲ سوره مبارکه حج «ذَٰلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ» به آن تصریح شده است. از همین منظر، گریه بر محبوب خدا و امامی که خود را (أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ)«کشته اشک» معرفی کرده (امالی شیخ صدوق، ص۱۳۷)، دارای جنبههای «عاطفی»، «سیاسی»، «دینی» و «تربیتی» است، به طور مثال از دست دادن عزیزان سویه عاطفی گریه است و سرکوب آن باعث اخلال در آرامش ذهن میشود.
عدم فراموشی قیام عاشورا سویه سیاسی و آشنایی بیشتر با معارف و سویه دینی گریه بر آن، نفس مطمئنه است (فجر/۲۷). آسمان و زمین بر حسین(ع) گریست و در مقابل، عدم گریه آسمان و زمین بر فرعونیان «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ...»(دخان/ ۲۹) کنایه از عدم اهمیت هلاکت فرعونیان نزد خداست (المیزان ،ج۱۸،ص۲۱۴). تمام هستی دارای درک است و تسبیح خدا را میگوید، اگر چه ما از حقیقت آن اطلاع نداریم «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» (اسراء/ ۴۴).
محتوای این اینفوگرافیک توسط حجتالاسلام علی رجبی، حافظ، مفسر و مدرس دورههای تدبر در قرآن، تهیه و تولید شده است. وی جلساتی را حول تدبر در آیات و بیان مهندسی هر سوره دارد. او مشغول به تحصیل علوم دینی و درس خارج از حوزه است. رجبی دارای تألیفاتی، چون کتاب آموزههای قرآن بر مبنای تدبر موضوعی، کتاب بهداشت در قرآن، شرح حکمت ۳۸ نهجالبلاغه (نصیحت پدرانه) است.
همچنین پایگاه اطلاعرسانی حجتالاسلام علی رجبی به نشانی https://fslt.ir و کانال فصلت در ایتا به نشانی fslt_ir@ قابل دسترسی است.